دَرب
هر آدمی باید یه درب داشته باشه یه دری که هر وقت خواست اون رو ببنده و بره توی خودش و به هیچ چیز و هیچ کس دیگه بجز خودش فکر نکنه.
همون دری که اگه یه وقتایی بازش بذاریم خیلی ها هی میان و میرن و دل نگرانت می کنن.
هی آدم به خودش می گه درو ببندم یا نه؟ این آدما موندنی هستن یا نه؟
بعد از چند وقت خسته می شی از این اومدن و رفتن ها....
می گی بذار در رو ببندم...هر کی رفت , دیگه رفته!
نفس آرومی می کشی و خط می کشی روی اونایی که پشت در موندن.
بعد با خودت می گی: غصه ی آدمایی که با دست پیش می کشن و با پا پس می زنن رو هم من باید بخورم؟!
خیـــــــــــــــــــر.....
هر چه بادا باد!